پدربزرگ

پدر بزرگ من مردی فرهیخته است...

پدربزرگ

پدر بزرگ من مردی فرهیخته است...

تلنگری که هرگز نزدی

آقاجون،‌مهربون،‌فهمیده،دانشمند، آگاه،با درایت 

 

خیلی چیزها رو توی زندگی بهمون یاد دادی،‌هنوز هم در حال یاد دادنش هستی  

مثلا همین دیروز خونه ی بابا اینا بودی،‌داشتی با ملینا بازی می کردی انگار نه انگار که بیشتر از نود ۹۰ سال تفاوت سنی دارید. داشتی دقیقا مثل یک بچه باهاش ورجه و وورجه می کردی این طرف و اون طرف اتاق و همین طور که درحال بازی بودی با صدای بلند می گفتی که

:باید برای بچه وقت بگذارید. مثل خودش بشید و بگذارید از بازی هاش لذت ببره...  

  بعد لبه تخت نشستی پیش مادر جون و دارو هاشو یکی یکی بهش دادی تا بخوره . بهش محبت می کردی ،‌و با صدای بلند می گفتی که نمی تونی مریضی و بد حالیش رو ببینی... بهش محبت می کردی،‌ چیزی که بیشتر از دارو بهش احتیاج داشت و بیشتر از دارو بهش کمک می کرد... 

   بعد کتابت رو برداشتی و مثل همیشه فرو رفتی توی صفحاتش... راستش هر چی فکر می کنم نمی دونم کی بدون کتاب دیدمت... همیشه می خونی و همیشه می گی :‌علم به ترکش ،‌می میره... و مدام توصیه می کنی که هیچ وقت دست از خوندن و کسب دانش بر نداریم...   

   شب هم  نشستی پیش رضا  ، فیلم اکشن جنگ ویتنام رو دیدی ،‌و برای هم صحبتی با رضا ،‌دقایقی از فیلم رو با هیجان و دقت تماشا کردی و با رضا در مورد صحنه های مهیج فیلم حرف زدی،‌همیشه صحبت هات، برای همه آدمها ،توی هر سنی که باشند جذابه  

   یادمه در باره چیزهای دیگه هم برامون حرف زدی ... مثلا جریان جوونک ها رو که با بی ادبی ( که البته شما اسم بی ادبیشون رو جوانی و خامی گذاشتی) برای شما شعر گفته بودند و شما چقدر ظریف باهاشون گپ زده بودید و اونا حسابی شرمنده شده بودند و .........  

 

و... هزار حرف آموزنده ی  خوب دیگه.... 

   همیشه از چیزهای خوب دنیا برامون گفتی ،‌نه فقط شما... بابا هم همیشه چیزهای خوبی درباره دنیا می گه ... همه همین رو می گند... ممنونم آقاجون که همیشه از چیزهای خوب حرف می زنی ... 

   ولی می دونی چیه؟؟؟ نا سپاسی نشه......یه کاری رو هیچ وقت برامون نکردی.....

 هیچوقت بهمون تلنگر نزدی که دنیا زشتی هم داره... که توی دنیا بعضی چیزها هم هستند که بی ارزشند... که زندگی همیشه قشنگ نیست... که آدمها همیشه خوب و دوست داشتنی نیستند... بعضی وقتها دنیا زشته... زندگی تلخه و آدمها منزجر کننده ...  

آقا جون ببخشید ،‌ولی اجازه بدید برای تلنگری که هرگز به ما نزدید ،‌ دلخور بمونم.....

نظرات 1 + ارسال نظر
عاطفه چهارشنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:01 ب.ظ

البته آقاجون وقتی کسی رو در حال تماشای تلویزیون میبینه تلنگر میزنه
مخصوصا به علی و عماد و...گاهی من!میگه مهندس مملکت نباید این فیلم ها و طنزهای بیخود کنهبابا راست میگه دیگه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد